بلاروس یک سرزمین دور از دریا در اروپای خاوری است، که با کشورهای روسیه، اوکراین، لهستان، لیتوانی، و لتونی هممرز است. پایتخت آن شهر مینسک است، و شهرهای مهم دیگر آن برست، برست، گرودنو، گومل، موگلیف و ویتبسک هستند.
در بیشتر دوران تاریخ، این ناحیه که هماکنون تحت عنوان بلاروس شناخته میشود، بخشی از سرزمینهای دیگر بود که از آن جمله میتوان به دوکنشین پولاتسک، دوکنشین بزرگ لیتوانی، همسود لهستان-لیتوانی و امپراتوری روسیه اشاره کرد. نهایتاً، در سال ۱۹۲۲، به یک جمهوری در اتحاد شوروی تحت عنوان بلاروسیه SSR تبدیل شد. این جمهوری بهطور رسمی در ۲۷ اوت ۱۹۹۰، حاکمیت خود را اعلام کرد، و در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، استقلال خود را به عنوان جمهوری بلاروس در ۲۵ اوت ۱۹۹۱ اعلام کرد. از سال ۱۹۹۴ تاکنون، الکساندر لوکاشنکو رئیسجمهور این کشور بوده است. بلاروس فعلاً در حال مذاکره با همسایه خود روسیه است تا هر دو کشور در میان سایر موارد، اقتصاد خود را در طرحی به نام اتحادیه روسیه و بلاروس با همدیگر یکپارچه کنند. این کشور هنوز هم متحمل آثار انفجار هستهای در حادثه چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ است، که در همسایگی جمهوری سوسیالیست شوروی اوکراین قرار داشت.
از لحاظ رسمی، این کشور تحت عنوان جمهوری بلاروس شناخته میشود، در حالی که نام کوتاه آن بلاروس است. برخی کاربرد عبارت ” بلاروسی ” را که با استفاده از بیان مستقیم روسیسازی آن بوده، کسر شأن میدانند. این نام بهطور نادرست به “روسیه سفید” ترجمه شده، که این نام به یک منطقهای جداگانه اشاره دارد.
از لحاظ تاریخی، نام این کشور در زبان انگلیسی به ” روسیه سفید ” اشاره شده است. اما این نام دقیقاً درست نیست؛ ترجمه درست آن عبارت است از:”روتنیای سفید” (ناحیهای در اوکراین)؛ که این اقدام (نادرست) تا امروز در زبانهای دیگر نیز تداوم یافته است.
نخستین کاربرد شناختهشده از کلمه “روسیه سفید” راجع به بلاروس در اواخر قرن شانزدهم از سوی فردی اروپایی به نام جرومی هورسی صورت گرفت. او این اصطلاح را برای تشریح امپراتوری ایوان آزارنده به کار برد. طی قرن هفدهم، تزارهای روسی از عبارت “روتنیای سفید” استفاده کردند که تلاش میکردند میراث خود را از (سرزمین) همسود لهستان-لیتوانی بگیرند. پس از آن که این همسود فروپاشیده شد، سرزمینهایی که هماکنون بلاروس را تشکیل میدهند بهطور رسمی تحت عنوان ” بلاروس ” و” بلاروسی ” نامیده شدند و این نامها جایگزین نامهای ممنوعه “لیتوا” و “لیسوینی” بودند و کاربرد آن شدند.
تلفظهای بلوروسیه و بیلوروسیه نقل حروف نام این کشور بر اساس (تلفظ) روسی است. بلاروس در روزهای امپراتوری روسیه “بلوروسیه ” نامیده میشد و تزار روسیه معمولاً “امپراتور کل روس ها- روسیه بزرگ، روسیه کوچک، و سفید” خوانده میشد. این کار در سراسر دوران شوروی ادمه یافت، ضمن آنکه نام رسمی این کشور نام جمهوری سوسیالیست روسیه شوروی ” برای خود انتخاب کرده بود. برخی از اهالی بلاروس با نام “بلاروسیه ” مخالف هستند، زیرا این نام، در نظرشان روزهای تسلط حکومت روسیه و شوروی را تداعی میکند.
در سال۲۰۰۲، یک بررسی اطلاعاتی از سوی وبسایتی [۳] انجام گرفت تا ببینند کدام نسخه از این نام در اکثر وب سایتها مورد استفاده قرار میگیرد. با استفاده از گوگل، وب سایت به جستجوی اصطلاحات گوناگون و عباراتی پرداخت که در آن کلمه “بلاروس” وجود داشت، و شکل رسمی کوتاه آن نام برای ٪۹۳ از وب سایتها مورد استفاده قرار گرفته بود. تلفظهای “بلاروسیه” ، ” بیلوروسیه ” و بیلوروسیا ” در ٪۱ تا ٪۲ از موارد به کار رفته بود.[۴]
امروزه تعدادی از زبانها هنوز از بلاروس به عنوان روسیه سفید نام میبرند، همچون ” Weiβrussland ” در زبان آلمانی، “بیاض روسیه” در زبان ترکی یا ” Λευκορωσία” (لوکوروسیه)در زبان یونانی.
تاریخ
بین قرون ۶ و ۸ ام، آنچه که هم اکنون به نام بلاروس نامیده میشود تحت سکونت اسلاوها قرار داشت، که هنوز هم بر آن کشور سیطره دارند. کمکم اسلاوهای قدیمی شرق شروع به برقراری ارتباط با ورنجیانها نمودند و کشوری را تحت عنوان روسیه تشکیل دادند، که عمدتاً نواحی اطراف پولاتسک نوین امروزی در بخش شمالی آن کشور در بر میگیرد. در قرن ۱۳ ام، این کشور به نحو ناهنجاری تحت تاثیر حمله مغولها قرار گرفت، و نهایتاً بخشهایی از روسیه توسط دوک نشین بزرگ لیتوانی بلعیده (تصرف) شد. سرزمینهای اصلی این دوک نشین شامل نواحی اطراف شهرهای کرناوه، تراکای، ویلنیوس، بودند، اما خود دوک نشین اغلب در حال نبرد بود و فتوحات مشهوری را علیه مغولها در شرق، ترکها در جنوب و سرداران تیوتونیک در غرب داشتند. تا قرن ۱۵ ام، دوک نشین بزرگ لیتوانی تا بخش عمدهای از اروپای باختری، از دریای بالتیک تا دریای سیاه گسترش یافت.
در ۲ فوریه ۱۳۸۶، دوک بزرگ لیتوانی، ولادسلاو دوم جوگایلا، پادشاه لهستان شد، و دوک نشین بزرگ را با لهستان در یک اتحادیه شخصی تحت کنترل یک حکومت درآورد. این اتحادیه شخصی نهایتاً به ایجاد همسود لهستان-لیتوانی، یک کشور جدید در سال ۱۵۶۹، منجر گردید. اما، تا سال ۱۷۹۵، این کشور تقسیم شد و بر مبنای تقسیمات همسود لهستان-لیتوانی از طریق الحاق روسیه امپراتوری، پروسیا و اتریش به هم پیوست. مناطق بلاروس تا زمان اشغال آن به وسیله آلمان طی جنگ جهانی اول به عنوان بخشی از قلمرو روسیه باقیماند.
نخستین بار بلاروس استقلال خود را در ۲۵مارس ۱۹۱۸ با تشکیل جمهوری خلق بلاروس اعلام نمود. اما این جمهوری، عمر کوتاهی داشت، و حکومت آن به زودی پس از خروج آلمان سرنگون شد. در سال ۱۹۱۹، بلاروس به جمهوری سوسیالیستی بلاروس شوروی تبدیل شد، و پس از اشغال لیتوانی شرقی از سوی روسیه، در جمهوری سوسیالیست لیتوانی-بلاروسیه شوروی ادغام شد. پس از پایان جنگ لهستان-شوروی در سال ۱۹۲۱، سرزمینهای بلاروس میان لهستان و بلاروسیه تازه تاسیس SSR تقسیم گردید، که یک عضو بنیادی اتحاد شوروی| جمهوریهای سوسیالیست اتحاد شوروی در سال ۱۹۲۲ شد. در سپتامبر ۱۹۳۹، اتحاد شوروی در نتیجه معاهده مولوتف-ریبنتروپ، به سرزمین بلاروس تحت کنترل لهستان پیوست شد.
در سال۱۹۴۱، آلمان نازی عملیات بارباروسا را با حمله به اتحاد شوروی انجام داد. بلاروس به زودی پس از آن تسخیر شد، و اشغال بلاروس توسط آلمان نازی|باقیمانده در دست نازیها تا سال ۱۹۴۴ ادامه یافت. بیشتر زیرساختهای کشور نابود شد و بخش عمدهای از جمعیت آن در حمله آلمان کشته شدند. مردم یهودی بلاروس نیز طی واقعه هولوکاست دچار فاجعه شدند. این موضوع تا سال ۱۹۷۱ ادمه داشت تا این که جمعیت مردم بلاروس به سطح پیش از جنگ رسید. اما جمعیت یهودیان هرگز ترمیم نشد.
پس از پایان جنگ، بلاروسیه، یکی از ۵۱ امضاء کننده بنیاد ملل متحد در سال ۱۹۴۵ بود. بازسازی که پس از جنگ در بلاروس انجام گرفت در مقایسه با جمهوری شوروی آبادانی قابل مقایسهای را به دنبال داشت. در طی این زمان، بلاروس به مرکزی اصلی سازندگی در ناحیه غرب اتحاد جماهیر شوروی USSR تبدیل شد. افزایش مشاغل باعث سرازیر شدن جمعیت مهاجر فراوانی از جمهوری شوروی فدراتیو سوسیالیستی روسیه به این کشور گردید.
طی دوران ژوزف استالین، سیاست روسی کردن برای «حفاظت» SSR بلاروسیه در برابر نفوذهای کشورهای غربی آغاز شد.این برنامه قرار بود در هویت فرهنگی بلاروس ریشه داشته باشد که با عناصر روسی جایگزین شد. این سیاست شامل اعزام روسها از نقاط گوناگون اتحاد شوروی و قرار دادن آنها در نقاط کلیدی داخل حکومت SSR بلاروسیه بود. استفاده رسمی از زبان بلروسی و دیگر جنبههای فرهنگی نیز به سیاستهای اتحاد شوروی|مسکو محدود میشد. پس از مرگ استالین در سال۱۹۵۳، جانشین او، نیکیتا خروشچف به برنامه روسی سازی ادامه داد، پایتخت SSR بلاروسیه را شهر مینسک قرار داد که ” هرچه همه ما زودتر به روسی صحبت کنیم، باید زودتر کمونسیم را برقرار نماییم.
در سال۱۹۸۶، بخشی از بلاروس تحت تاثیر انفجار نیروگاه چرنوبیل قرار گرفت که حادثه در همسایگی اوکراین رخ داد. زمانی که نخست وزیر شوروی میخائیل گورباچف شروع به اجرای برنامه پرستوریکای خود نمود، مردم بلاروس با فرستادن نامهای به وی در دسامبر۱۹۸۶، درباره نزول فرهنگ خود شرح دادند. این رخداد از سوی مورخین، «چرنوبیل فرهنگی ۱» نام گذاری شدهاست.
در ژوئن۱۹۸۸، گورهای دسته جمعی در شهر کوراپاتی کشف گردید. بنا به ادعا آنها، این گورها در حدود ۲۵۰هزار نفر از قربانیان (دوره) استالین را در خود جای میداد. برخی اظهار مینمایند که این کشف گواهی بر این مسئلهاست که دولت شوروی تلاش مینموده که مردم بلاروسی را از بین ببرد و همین موجب شده تا برخی از آنها خواهان استقلال شوند.
بلاروس در ۲۷ ژوئیه ۱۹۹۰ موجودیت خود را اعلام نمود، و در ۲۵اوت ۱۹۹۱، BSSR با به دست آوردن استقلال کامل خود، رسماً به جمهوری بلاروس تبدیل شد. در حدود همان زمان بود که استانیسلاو ششکویچ رئیس شورای عالی بلاروس درمقام رهبری بلندپایه بلاروس گردید. ششکویچ، در کنار بوریس یلتسین از روسیه و لئونید کراوچک از اوکراین در ۸ دسامبر۱۹۹۱ در بلاوژسکایا پوشچا در همایشی رسماً انحلال اتحاد شوروی و تشکیل همسود کشورهای مستقل را اعلام نمودند. تا سال ۱۹۹۴، کشور به وسیله الکساندر لوکاشنکو رهبری میشد، که مورد انتقاد دولتهای غربی، (گروه) ناظر حقوق بشر، و دیگر سازمانهای غیردولتی غربی به خاطر سیاستهای داخلی خود به سبک اتحاد شوروی پیشین، واقع شد.
از سال ۲۰۰۵، به نظر میرسد که جنبشی در بلاروس به سوی اتحاد دوباره با روسیه صورت گرفته باشد. در نوامبر۲۰۰۵، یک پیش نویس از قانون اساسی برای تصویب به هردو (رئیس جمهور) ولادیمیر پوتین و لوکاشنکو تسلیم شدهاست.
این حرکت، در کنار دیگر موارد، بخشی از طرح ۱۹۹۶ بود که توسط لوکاشنکو و رئیس جمهور پیشین روسیه، بوریس یلتسین برای ایجاد اتحادیه روسیه و بلاروس انجام گرفت.