۱۰ مکان شگفت انگیز در آمریکا
فوریه 22, 2016
جزيره ماركت، مرز بين فنلاند و سوئد
مارس 10, 2016
نمایش همه

سفرنامه اروپا

با سلام خدمت دوستان وخوانندگان عزیز

اینجانب با توجه به شرایط کاری و علاقه بسیار زیاد به مسافرت بیشتر اوقات خود را به سفر میگذرانم.من در شیراز زندگی میکنم و سفر خارجی خود را از یک سفر داخلی شروع کردم. ابتدا سفر خود را از شیراز ساعت ۱۰ شب پنج شنبه ۲۲ مرداد برای یک سفرکاری به سمت بندرعباس با اتوبوس شروع کردم.از شیراز برای رسیدن به بندرعباس حدود ۹ ساعت با اتوبوس باید طی کنید.

حدود ساعت ۷ صبح جمعه به بندرعباس رسیدم و بعد ازیک روز انجام دادن کارهای شخصی مقرر شد درروز شنبه ۲۴ مرداد با پرواز ۱۰ صبح ماهان به فرودگاه مهرآباد تهران و بعد از آن به طرف فرودگاه امام جهت پرواز به استانبول حرکت کنم.

پرواز من از تهران با هواپیمایی ترکیش به استانبول ساعت ۱۵:۳۰ بود.(استرس بسیار زیادی داشتم که اگر پرواز ماهان از بندرعباس با تاخیر انجام شود یا کنسل شود به طور حتم پرواز به استانبول را در روز شنبه ۲۴ مرداد از دست خواهم داد).که خوشبختانه پرواز ماهان به موقع (فقط با ۱۵ دقیقه تاخیر!!!) به سمت تهران حرکت کرد، یک هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ که بسیار هواپیمای خوب و مرتبی به نظر میرسید(فکرمیکنم همان هواپیمایی که چند روز پیش بعد از بلند شدن از مهرآباد با ایراد مشکل دردو موتور خود مجبور به فرود اضطراری گردید!!) و برخورد مهمانداران و سرویس داخل هواپیما بسیار خوب بود.

بعد از رسیدن به تهران در حدود ساعت ۱۲ ظهر بعد از رفتن به ایستگاه مترو آزادی درمجاورت ترمینال غرب به سمت ایستگاه حرم مطهر حرکت کردم،بعد از پیاده شدن درایستگاه شاهد و سوار شدن به ون های شهرجدید پرند که در مقابل فرودگاه امام توقف میکنند در حدود ساعت۲:۳۰ بعدازظهر به فرودگاه امام رسیدم(در این حالت شما میتوانید با یک بلیط مترو و ۳ هزار تومن کرایه ون خود را از هرنقطه ای از تهران به فرودگاه امام برسانید)، بعد از رسیدن به فرودگاه متوجه شدم که پرواز ترکیش بجای ۱۵:۳۰ بعلت تاخیر در حرکت هواپیما از استانبول ،با دوساعت تاخیر در ساعت ۱۷:۳۰ انجام خواهد شد!!

یک توصیه که برای شما عزیزان دارم و خودم آنرا تجربه کردم در صورت نیاز به خرید ارز به هیچ عنوان از صرافی موجود در فرودگاه امام استفاده نکنید و ارز خود را از قبل از داخل شهر تهیه کنید چون نرخ تبدیل آن حداقل ۱۰ تا ۲۰ درصد در تمام ارزها از داخل شهر گران تر است.

***سفرمن همانطور که گفتم از استانبول شروع شد بعد از اینکه ساعت ۱۷:۳۰ از تهران حرکت کردیم دو ساعت بعد در فرودگاه آتاتورک استانبول وارد ترکیه شدم.طبق هماهنگی با دوستم که درفرودگاه منتظر من بود به سمت هتل کایا حرکت کردیم .یک هتل در تقاطع خیابانهای Oguzhan Caddesi و Turgut ozal millet Caddesi که بر یک خیابان اصلی است و دسترسی به بسیاری از مراکز شهر بواسطه آن از طریق تاکسی (شروع کرایه تاکسی ۱۰ لیره حدود۱۳هزار تومان )،تراموا(کرایه تراموا برای یکبارورود ۴ لیره معادل حدود ۵ هزارتومان ) و حتی پیاده روی خیلی راحت بود.

برای دو شب اقامت درآن هتل ۱۰۰ دلار پرداخت کردم. در هتل کایا صبحانه مجانی و بصورت بوفه کامل است و شما میتوانید از انواع مختلف و با کیفیت موادغذایی برای صبحانه میل کنید. بعد از گشت و گذار در اطراف هتل که تقریبا مرکز شهر استانبول در قسمت اروپایی آن میباشد اقدام به خرید مقداری پوشاک کردم که با توجه با سفر سال قبل که به استانبول داشتم متوجه شده بودم برای اینکه بتوان در ترکیه اجناس ارزان خرید میتوانید از مغازه های ارزان که در کنار خیابان ها است وهمچنین بازارهای هفتگی مثل شنبه بازار،یکشنبه بازار،… که مشابه ان در بیشتر شهرهای ایران وجود دارد استفاده کنید(بازارهای هفتگی هر روز در منطقه ای از استانبول برگزار میشود و به راحتی با سوال از تورلیدر یا پذیرش هتل محل اقامتتان میتوانید محل آن را متوجه شوید) و از خرید از مراکز خرید بزرگ و تجملاتی که اجناس در آنها بسیار گران عرضه میشود خودداری کنید.

البته از مراکز تجاری بزرگ به یکی از آنها به نام Mall of Istanbul رفتم که بسیار اجناس باکیفیتی در آن موجود بود و گهگاهی حراجی هایی هم در بعضی مغازه های آن میتوانید پیدا کنید. برای رفتن به Mall of Istanbul باید از مترو استفاده کنید و باید دو قطار عوض کنید تا به آنجا برسید چون از مرکز شهر فاصله نسبتا زیادی دارد و مسیر قطار را میتوانید از عوامل داخل یک ایستگاه مترو بپرسید و به اونجا برسید.

در روز دوم به گردش سیاحتی در استانبول پرداختیم در ماه اگوست بسیار خیابانهای استانبول شلوغ است با توجه به آب و هوای بسیار مطبوع و لذت بخش قدم زدن در خیابان و کنار ساحل بسیار مفرح است و من آنرا به شما توصیه میکنم. در کنار ساحل شما میتوانید رستورانهایی دریایی را مشاهده کنید که ماهی و میگو تازه صید شده را به شما پیشنهاد میدهند و روش پخت آن به مزاج ما ایرانیان سازگار است ومن آن را به شما توصیه میکنم.یک نهار دو نفره معمولی برای شما در یک رستوران کنار ساحل تقریبا ۸۰ لیره (حدود ۱۰۰ هزارتومان )آب میخورد.

بعد گردش و قدم زدن در استانبول به توصیه دوستم برای شب تصمیم به رفتن به کشتی تفریحی گرفتم.ساعت حرکت کشتی ها از اسکله معمولا ساعت ۸ شب است و تور کشتی معمولا تا ساعت ۱۲ یا ۱ نیمه شب ادامه میابد.وقتی به اسکله رسیدم کشتی های زیادی در آنجا بود که تقریبا مشابه هم هستند فقط برنامه های تدارک دیده شده برای هر تور و شرکتی که طرف قرارداد هر کدام است تفاوت ایجاد میکند.

ورودی برای تور کشتی ۱۰۰ دلار میباشد که نسبتا مبلغ زیادی است .در زمان حرکت کشتی بر روی آب که حدود ۵ ساعت میباشد استفاده از آبمیوه ها و نوشیدنی ها محدودیتی ندارد و یک شام که معمولا ایرانی است و چلوکباب یا جوجه کباب است را میتوانید استفاده کنید .

همچنین انواع میوه ها نیز موجود بود.البته برنامه های بسیار مفرح و جذابی تدارک دیده بودند که در آخر من به این نتیجه رسیدم که ۱۰۰ دلار ارزش خرج کردن را داشت.بعد از پیاده شدن از کشتی توسط تور لیدری که دوستم او را معرفی کرده بود به هتل رسیدم و مقرر شد که فردا صبح هم من را از هتل به فرودگاه برای پروازم به بازل سوئیس برسانند. ساعت پرواز ۹:۱۰ صبح بود برای همین مجبور بودم صبح زود از خواب بیدار شوم و قبل از ساعت ۶ درلابی منتظر رسیدن ماشین بمانم.بعد از رسیدن ماشین به موقع به فرودگاه رسیدم (اگر درساعات میانی روز شما بخواهید به فرودگاه آتاتورک بروید متوجه میشوید که ترافیک بسیار سنگینی در مسیر وجود دارد و باید خیلی خوب زمان خود را مدیریت کنید تا از پرواز خود جا نمانید ) و پس از یک سفر هوایی ۲ ساعته در ساعت ۱۱:۱۰ دقیقه به بازل رسیدم.

لازم به ذکر است در ساعاتی از روز ترافیک پروازهای فرودگاه آتاتورک بسیار زیاد است و خلبان هواپیما مجبور است در باند فرعی منتظر بماند تا اجازه پرواز بگیرد و این منجر به تاخیرهایی تا ۱۵ دقیقه حتی در شرایطی که همه چیز آماده پرواز است میشود.

یک توصیه مهم که لازم میدانم در مورد فرودگاه آتاتورک خدمتتان عرض کنم این است که بسیار پیش میاید که شماره گیت های پروازها از حدود ۲ ساعت مانده به پرواز تا زمان پرواز که توسط تابلوهای فرودگاه نشان داده میشوند ، درنهایت تغییر داده میشود !!! پس حتما توجه زیادی به این موضوع کنید.همین چند ماه پیش گیتی که برای پرواز به شیراز اعلام شده بود به پرواز تهران تغییر کرد و تعدادی از مسافران شیراز که درآن گیت منتظر بودند و با توجه به ایرانی بودن مسافران نشسته در آن گیت شک نیزنکرده بودند، پرواز خود را از دست دادند.

ورود به اروپا :

وقتی به فرودگاه بازل رسیدم . بسیارکوچکتر از حد تصورمن بود و میتوانم آن را با فرودگاه های شهرستانهای کوچک خودمان مقایسه کنم.بعد متوجه شدم فرودگاه بزرگ و پرتردد کشور سوئیس فرودگاه زوریخ است که درسفری که به زوریخ داشتم به عینه آن را دیدم .فرودگاه بازل به نام Euro airport میباشد و دلیل آن این است که دقیقا در نقطه تلاقی سه کشور سوئیس ، فرانسه و آلمان قراردارد ،Basel سوئیس ، Mulhouse فرانسه و Freiburg آلمان .

بار خود را تحویل گرفتم البته با تاخیر خیلی زیاد که حدود نیمساعت طول کشید.(درکل در چند باری که از پروازهای شرکت ترکیش ایرلاین استفاده کرده ام علیرغم تبلیغات زیاد و پرواز از بیشترشهرهای ایران به جرات میتوانم بگویم که سرویس دهی این ایرلاین بطور کلی از خدمات فرودگاهی ،پذیرایی طول پرواز،صندلی های هواپیما و…خیلی پایین تر از حد استاندارد است).

نکته جالب که در فرودگاه دیدم این بود که در خروجی فرودگاه بازل دو مسیر وجود دارد که با تابلو مشخص است ،از یک مسیر شما وارد سوئیس و از مسیر دیگر وارد فرانسه و آلمان میشوید. در زمان چک کردن پاسپورت ،افسر مربوطه نیز علیرغم انگشت نگاری شدن درسفارت سوئیس در تهران دوباره از من خواست که مراحل انگشت نگاری را طی کنم و پس از چک کردن کامل پاسپورت و اثر انگشت مهر ورود را در پاسپورت زد.

 

basel

 

دوستم در خروجی سوئیس منتظر من بود و با اتوبوس شهری راهی خانه وی شدیم.

در خصوص اتوبوس های شهری سوئیس که باید خدمتتان عرض کنم این بود که شما برای تهیه بلیط باید از وب کیوسک هایی که در کنار هر ایستگاه قرار دارد بلیط کاغذی تهیه کنید (افراد مقیم آنجا میتوانند از یک سری کارت های اعتباری نیز استفاده کنند) .برای هر مسیر یک طرفه شما باید ۳٫۶۰فرانک (حدود ۱۰ هزار تومان) و دو طرفه ۴٫۸۰ فرانک پرداخت کنید. هر بلیط از زمان بیرون آمدن از دستگاه یک ساعت اعتبار دارد و شما در استفاده از آن به دفعات آزاد هستید. در هر ایستگاه تابلویی وجود دارد که زمان رسیدن دو اتوبوس پیش رو را به دقیقه نشان میدهد بطورمثال اتوبوس اول ۴ دقیقه ، اتوبوس دوم ۱۳ دقیقه و این زمان ها بسیاردقیق است و با GPS مشخص میشوند.

همچنین شما میتوانید زمان دقیق حرکت اتوبوس ها را از روی سایت اینترنتی شهر و همچنین دفترچه هایی که در بعضی ایستگاه ها در اختیار شما قرار میگیرد ،تا چند ماه آینده را بدانید و به آن اعتماد کنید چون زمان ها بسیار دقیق هستند و تغییر نمیکنند.

نکته بسیار جالب این بود که من حداقل ۱۰ بار از اتوبوس در سوئیس استفاده کردم و هیچ کس حتی راننده نیز بلیط ها را چک نمیکرد ولی با این حال همه افراد قبل از ورود بلیط تهیه میکردند و در آخر مسیرشان بدون نشان دادن آن به کسی پیاده میشدند!!

البته احتمال چک کردن اتفاقی بلیط ها طبق گفته دوستانم میتواند در بعضی مواقع اتفاق بیافتد و درصورت به همراه نداشتن بلیط دارای اعتبار علاوه بر پرداخت هزینه بلیط باید ۱۰۰ فرانک نیز بعنوان جریمه پرداخت کنید.البته من طی مدت اقامت خودم به همچین شخصی برنخوردم و فکر نمیکنم زیاد چک کردن بلیط ها متداول باشد.

بعد رسیدن به خانه و کمی استراحت تنهایی به گشتی در شهر بازل پرداختم .شهری بسیار آرام و منظمی بود ، رودخانه راین از میان شهر بازل عبور میکند و قایق های کوچک و بزرگ در آن دیده میشوند. بعد از ظهر افراد زیادی در را می بینید که درکنار رودخانه مشغول آب تنی هستند و یکی از لذتهای مردم آنجا این است که از بالای رودخانه وارد آب میشوند و با شنا درمسیر رودخانه به پایین آن میرسند .

مسیر بالا تا پایین رودخانه حدود ۵ کیلومتر است و در صورت عدم تخصص در شنا میتوان از بالشتکهای بادی برای روی آب ماندن استفاده کرد.

 

بافت شهری در سوئیس و بیشتر کشورهای اروپایی شبیه به هم است ، خانه های حداکثر ۴ طبقه با بالکن هایی که بعضا از آنها گلدانهایی با گلهای رنگی آویزان هستند، خیابانهای شهری نسبتا باریک که بعضی سنگفرش شده اند و رودخانه هایی که از ابتدا تا انتهای شهر امتداد دارد و نشاط و سرزندگی را به شهر میاورد.

کلیساهایی که درسر هر ساعت صدای ناقوس آنها زمان را به شما یادآوری میکنند، مردمانی که با لبخند و بوی خوش از کنار شما عبور میکنند و اتومبیل هایی که راننده آنها با دیدن یک عابر پیاده که تصمیم به عبور از خیابان دارند حداقل در فاصله ۵ متری توقف میکنند و شما میتوانید خیلی راحت از خیابان عبورکنید، در اروپا همیشه حق با عابر پیاده است .

در کنار عبور از مغازه های مختلف علیرغم اینکه تصمیم به خرید نداشتم نگاهی به قیمت اجناس می انداختم و پس از آنالیز بسیار (و البته حتی در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی که در ادامه خدمتتان عرض میکنم) به این نتیجه رسیدم که سوئیس کشور بسیار گرانی است و شاید حتی گران ترین کشور دنیا.حتی بعضی افراد که برایشان میسر باشد برای خرید به آلمان یا فرانسه میروند و خریدهای خود را از آن کشورهای انجام میدهند.

همانطورکه گفتم شهربازل در مرز دوکشور آلمان و فرانسه قراردارد برای همین طبق عادت دوستم در روز دوم من را دعوت به دوچرخه سواری و یک سفر زمینی به دو کشور همسایه دعوت کرد. دو نفری سفر خود را از خانه شروع کردیم در کل خیابان ها مسیر مخصوص دوچرخه وجود داشت و بدون هیچگونه مشکلی میتوان در خیابان دوچرخه سواری کرد چون دوچرخه سواری در اروپا بسیار متداول است ولی باید کلیه مقررات رانندگی را رعایت کرد و به چراغ راهنمایی و محل عبور عابر پیاده کاملا دقت کرد تا به مشکل برنخورید.

مقصد ما قرار بود در ابتدا کشور آلمان باشد اولین شهری که از مسیر زمینی از بازل به آلمان وجود دارد شهر Lorrach لوراخ است. بعد طی کردن مسیری در خیابانهای شهر به جاده ای وارد شدیم که از بین جنگل عبور میکرد و مخصوص دوچرخه بود در آن بین یک پارک وحش جلب توجه میکرد که در آن حیوانات در محیطهای کنترل شده قرار داشتند و بازدید برای همگان آزاد و رایگان بود و بسیار محیط جذابی بود و پس از بازدید کوتاهی در آن به ادامه مسیرمان ادامه دادیم.

بعد از حدود ۴۵ دقیقه دوچرخه سواری وارد شهر Lorrach شدیم . شهری زیبا و آرام بعد از قرار دادن دوچرخه درکنار سایر دوچرخه های کنار خیابان به گشتی در شهر پرداختیم بسیار هوا مطبوع بود و پس از توقفی کوتاه مسیر خود را از داخل شهر به سوی مرز فرانسه شروع کردیم.

 

بعد از عبور از شهر Lorrach که در آنجا نیز مسیر دوچرخه بطورکامل وجود و عبور از شهر و مقداری جاده جنگلی حدود ۳۰ دقیقه بعد به پلی رسیدیم که بر روی رودخانه Rhein راین بود و در آن طرف پل شهر Huningue هنینگویی قرار داشت شهری متعلق به کشور فرانسه.

بسیار مکان جالبی بود وقتی شما بر روی پل Huningue به سمت جنوب میایستید در سمت راست شما کشور فرانسه ، در سمت چپ شما آلمان و در روبروی خود در امتداد رودخانه کشور سوئیس را میتوانید ببینید.

 

Huningue

 

در کنار پل در کشور آلمان یک مرکز خرید بسیار بزرگ بود بنام Colloseum store Weil am Rhein که محلی است که برای مردم سه کشور که کلیه اجناس مورد نیاز خود را با قیمتی مناسب و حداکثر تنوع تهیه کنند،در این مرکزخرید در چند طبقه مغازه های پوشاک ووسایل مورد نیاز روزانه و یک مرکز موادغذایی بزرگ وجود داشت و استقبال مردم از آن خوب بود .

برای صرف نهار به یکی از رستورانهای شهر Lorrach رفتیم . رستورانهای ترکی زیادی در این شهر وجود داشتند که غذایشان به مذاق ما کاملا سازگار بود و به پیشنهاد دوستم به یکی از آنها که قبلا آنرا امتحان کرده بود رفتیم غذایی بسیار خوشمزه و ارزان البته نسبت به قیمت سوئیس.

پس کمی استراحت از مسیری متفاوت به سمت خانه حرکت کردیم و بعد از حدود یک ساعت دوچرخه سواری به بازل رسیدیم. در روز بعد به با دوستم به گشت در شهر بازل پرداختم و وی نقاط دیدنی و جذاب شهر را برایم تشریح کرد . سینمای تابستانی ، کلیساهای باستانی و تاریخی ، پارک های آبی و مکانهای نگهداری حیوانات و پرندگان که برای عموم بازدیدشان رایگان بود.

در کنار دانشگاه بازل یک مکان وجود داشت که شبیه گلخانه بود و من در ابتدای ورود به آن تصور میکردم که یک گلخانه ساده است ولی بعد با توضیح دوستم و مشاهده محیط متوجه شدم که در آن مکان یک جنگل طبیعی استوایی را شبیه سازی کرده بودند و رطوبت ، حشرات و گیاهان موجود در آن کاملا طبیعی جاگذاری شده بودند و تجربه خیلی جالبی بود و من برای اولین بار بود که همچین محیطی را می دیدم. برای دیدن یک کلیسا وارد آن شدیم و دقیقا زمانی بود که درحال نواختن ارگ بودند،چون کلیسا هم تقریبا خالی بود بسیار صدای گوشخراشی داشت و تحمل آن واقعا سخت بود این نیز تجربه ای تازه بود که باعث شد حسابی گوشمان تست شود !!!

دوستم پیشنهاد داد که برای دیدن برج کلیسا به بالای آن برویم .ورودی برای هر نفر ۵ فرانک بود .درابتدا تصورکردم با یک مسیر معمولی طرف هستم چون برای اولین بار بود که وارد برج یک کلیسا میشدم.هر چقدر بالاتر میرفتیم دالان آن باریکتر و تنگ تر میشد و در طبقات بالا چراغی نیز وجود نداشت و ما از چراغ موبایل برای دیدن مسیر استفاده میکردیم .

بلندی برج حدود ۵۰ متر بود و پس از طی کردن آن پله های مارپیچ به بالای آن رسیدیم حسابی خسته شدیم ،مثل یک پیاده روی طولانی انرژی مصرف کردیم، البته دربین مسیر استراحتگاه هایی هم وجود داشت که برای تازه کردن نفس میشد مورد استفاده قرار گیرد.کل شهر زیر پایمان بود کل منازل و رودخانه را میشد از آن بالا مشاهده کرد خیلی زیبا بود.

با توجه علاقه شدید من به ورزش و خصوصا فوتبال برای آن شب برنامه رفتن به استادیوم را تدارک دیدیم، از قبل میدانستیم در آن تاریخ یک بازی از لیگ قهرمانان اروپا قرار است در ورزشگاه بازل St.jakob-park Basel Stadiumبرگزار شود . طبق معمول در کشورهای اروپایی که همه چیز را از اینترنت تهیه میکنند بلیط استادیوم را از اینترنت خریدیم .در زمان خرید بلیط میتوانید صندلی خود را انتخاب کنید و باید پس از ورود در محل مخصوص خود بنشینید .

برای یک مکان معمولی در میانه های زمین نفری ۴۸ فرانک ( حدود ۱۸۰ هزارتومان) پرداخت کردیم . بردن هرگونه بطری و مواد آتش زا به درون ورزشگاه ممنوع است . من بطری آب به همراه آورده بودم و وقتی به من گفتند که بردن آن ممنوع است بلافاصله آنرا به داخل سطلی که در آنجا بود انداختم (با توجه به این عادت در ورزشگاههای ایران که بارها این کار را انجام داده بودم ) ولی با کمال تعجب دیدم همه به من گفتند چطور آن آب را در سطل میاندازی ؟

به علت ارزش زیادی مادی و معنوی آب در آنجا ،مجبور شدیم آنرا دوباره از سطل برداریم ، بخوریم و بطری خالی را به سطل بیاندازیم !!! سه نفری وارد ورزشگاه شدیم تقریبا کل صندلی های آن برخلاف این روزهای ایران پر شده بود .در داخل ورزشگاه کلیه امکانات رفاهی از بوفه ،رستوران ، سرویسهای بهداشتی و آبخوری وجود داشت و همه چیز مرتب و برنامه ریزی شده بود.

دوستان که به فوتبال علاقه دارند و آنرا دنبال میکنند میدانند که درتیم اف سی بازل یک بازیکن ایرانی الاصل به نام بهرنگ صفری بازی میکند که در پست دفاع چپ است و برای من لذت بخش بود که در آن زمان یک ایرانی را در ورزشگاه و ترکیب تیم می دیدم.

بعد از دیدن فوتبال برای برگشت به خانه پیاده مسیر را طی کردیم و ترجیح دادیم این مسیر نسبتا طولانی را قدم بزنیم. یک تفاوت اساسی که من بین اروپا و ایران دیدم این بود که علیرغم شهرهای ایران خصوصا شهرهای بزرگ که بیشتر مغازه ها و اماکن تا پاسی از شب باز هستند در آنجا بعد از غروب آفتاب تقریبا همه مغازه ها تعطیل میکنند وبجز تعدادی رستوران و غذاخوری کل شهر تعطیل است و به قول معروف پرنده در خیلی از خیابان ها پرنمی زند.

برای روز بعد برنامه گردش کوهستانی را گذاشتیم . البته در کشور سوئیس و بیشتر اروپا مکان های زیادی برای گردش در حومه شهر وجود دارد و به علت سرسبزی وهوای بسیار مطبوع در تابستان مورد استقبال تعداد زیادی از افراد قرار میگیرد.یه منطقه تفریحی توسط دوستانم پیشنهاد شد که من آنجا را نمیشناختم و جایی شبیه دامنه های دماوند خودمان بود ولی باید از بین تعدادی جاده شهری و روستایی عبور میکردیم .

مسیری با حدود یک ساعت رانندگی که از ابتدا آنرا با GPS ماشین تنظیم کردیم و به راحتی به آنجا رسیدیم .کوهستانی بکر و دست نخورده علیرغم اینکه تعدادی زیادی افراد برای تفریح به آنجا آمده بودند ، حیوانات و پرندگان به راحتی در آنجا تردد میکردند و هیچ کس به آنها نزدیک نمیشد چه برسد که بخواهد به آنها صدمه بزند.بعد از پارک ماشین حدود یک ساعت کوهنوردی کردیم و به ارتفاعات بالاتر رسیدیم درآنجا یک رستوران و محل اسکان وجود داشت که در آنجا غذای سنتی سوئیس به نام فندو را نیز امتحان کردم.
غذایی که به این صورت سرو میشد که یک اجاق رومیزی روشن روی میز ما گذاشتند و قابلمه کوچکی که درون آن پنیر مخصوصی در حالت مایع وجود داشت و باید با چنگالهایی بلند که نانهای گرد کوچکی را به آن میزدیم در پنیر داغ فرو میکردیم و میخوردیم ، پنیری شبیه پنیر پیتزا ولی کمی شور، غذایی که بسیار در آنجا طرفدار داشت و در مراسمات مختلف مورد استفاده قرارمیگیرد.

در روز بعد از سفر کوهستانی قرار شد به شهرهای دیگر سوئیس هم سری بزنیم وبه اتفاق دوستم با قطار به شهرهای لوتزرن Lozern و زوریخ Zurich و همچنین برن Bern رفتیم .برن پایتخت سیاسی سوئیس است ولی مرکز مهم تجاری و اداری و بطور کلی مهمترین شهر این کشور زوریخ است. شهری شلوغ و مدرن و دارای ایستگاه قطار و فرودگاهی معروف و پررفت وآمد.

مقربسیاری از سازمانهای مهم بین المللی در زوریخ است و همانطور که گفتم علاقه زیادی به ورزش و خصوصا فوتبال دارم .مقر فیفا در زوریخ نیز میتوانست برای دیدن جالب باشد . با اتوبوس خود را به خیابان منتهی به سازمان فوتبال جهان رساندیم و با کمی پیاده روی به ورودی اصلی فیفا رسیدیم . پس از وارد شدن به محوطه فیفا چند زمین چمن و باغی سرسبز جلب توجه میکرد. در راهرویی که از میان درختان به ساختمان اصلی میرسیم مطلب بسیار جالب این بود که نام همه اعضای فیفا بروی سنگفرشهای آن به ترتیب حروف الفبا حک شده بود و من بلافاصله نام ایران را پیدا کردم!!

به ساختمان اصلی رسیدیم ساختمانی که فقط از تلویزیون آنرا دیده بودم. بسیار برایم لذت بخش بود . ورود به لابی ساختمان آزاد بود ولی وارد شدن به طبقات ساختمان برای افراد عادی میسر نبود .گشتی در لابی زدیم ، توپهای جام های جهانی به همراه جام های مختلف درآنجا نگهداری میشدند.

فروشگاهی نیز در آنجا نمادهای فوتبالی به صورتهای مختلف را به قیمتهایی بسیار گزاف به فروش میرساند .یکی از خاطره انگیزترین قسمتهای سفرم دیدن از مقر فیفا بود .

 

شروع سفر من به سایر کشورها از آلمان و شهر فرانکفورت شروع شد (برنامه ریزی کردم که بعد از فرانکفورت به آمستردام هلند ، بروکسل بلژیک و پاریس در فرانسه بروم و دوباره به بازل برگردم).بلیط قطار را از اینترنت خرید کردیم قیمت بلیط ۴۵ فرانک (حدود ۱۶۰ هزارتومان)بود، قیمت بلیط قطارهای معمولی بین دو شهر بین ۴۵ تا ۵۵ یورو بود.البته بلیط قطار بین شهری از ایستگاه قطار و باجه های موجود درآن نیز قابل تهیه است .

یک قطار معمولی که در مسیر به فرانکفورت یک توقف ۹ دقیقه ای در شهر Mannheim داشت (در اروپا قطارها نیز مانند اتوبوسهای شهری بسیار دقیق حرکت میکردند و ساعت و دقیقه حرکت قطار از مبدا و رسیدن آن به مقصد کاملا ثابت است و شما میتوانید راحت برنامه ریزی کنید)،برخلاف اتوبوس های شهری بلیط مسافران در قطارهای بین شهری در بدو حرکت در کلیه قطارها با بارکد خوان کنترل میشود و در صورتیکه کسی بلیط معتبر در دست نداشته باشد علاوه بر هزینه بلیط باید مبلغ ۱۰۰ یورو نیز بعنوان جریمه پرداخت کند.

در قطار میتوانید از رستوران و کافی شاپ آن استفاده کنید ولی وای فای آن مجانی نیست مگر اینکه یک بلیط گران قیمت بخرید و بلیط شما معمولی نباشد.(طبق تجربه من برای استفاده از وای فای در خیابان باید از محیط فروشگاه هایی استفاده کنید که آن را رایگان دراختیار همه قرار میدهند که من از وای فای مغازه های مک دونالد و قهوه استارباکس استفاده میکردم و اینترنت آنها درهمه جا مجانی است و احتیاجی به کلمه عبور ندارد).

قطارساعت ۹:۲۳ دقیقه از بازل حرکت کرد و بعد از رسیدن به Mannheim در ۱۱:۲۳ دقیقه و ۹ دقیقه توقف ۱۱:۳۲ به مسیر ادامه داد و ۱۲:۰۸ دقیقه در ایستگاه قطار فرانکفورت بودیم.فرانکفورت بسیار شهر شلوغی بود و میشد آنرا با شهرهای بزرگ ایران مقایسه کرد،طبق برنامه ریزی قرار بود یک شب در فرانکفورت بمانم.

ساختمانهای تجاری وبرجهای بلندی را میشد در آن مشاهده کرد.روبروی درب خروجی ایستگاه قطار دفتر فروش هواپیمایی ایران ایر خودنمایی میکرد و بسیار کارمندان خوش برخوردی داشت . در هنگام خرید بلیط های قطاردرسوئیس هتل های نزدیک ایستگاه را نیزانتخاب کردیم که برای رفت و آمد به آنجا احتیاج به طی مسیری طولانی نباشد.هستل فرانکفورت که من انتخاب کرده بودم با ایستگاه قطار فقط ۵ دقیقه فاصله داشت و اتاقها در آن بصورت Dorm room بودند( Dorm room به این معنی است که اتاقهای آن شبیه خوابگاه است ودر یک اتاق معمولا ۳ یا ۴تخت دو طبقه قرار دارد ، حمام و سرویس بهداشتی برای هر اتاق ، همچنین صندوقی برای نگهداری وسایل شما که کلید آنرا میتوانید از پذیرش هتل بگیرید، وجود دارد)ِ Dorm room ها بسیار در اروپا متداول است و مردم آنجا خصوصا جوانان برای سفرهای متعدد خود و کنترل هزینه ها از آنها استفاده میکنند.

درهستل فرانکفورت صبحانه بوفه و شام که اسپاگتی بود همراه با هزینه اتاق بود و لازم نبود پولی بابت غذا پرداخت کنید، وای فای رایگان نیز در لابی هتل موجود است. تنها نقطه ضعف Dorm room این است که شما نمیتوانید هم اتاقی خود را انتخاب کنید و پذیرش هتل به درخواست شما برای تعویض اتاق توجهی نمیکند و برای افرادی که برایشان زندگی در کنار سایر افراد غریبه سخت است توصیه نمیکنم ، مگر اینکه خود را کاملا بتوانید با شرایط آن وفق دهید.

برای یک شب اقامت و داشتن یک تخت باید بین ۲۰ تا ۳۰ یورو پرداخت کنید (برای یک اتاق یک تخته خصوصی در هتل معمولی حدود ۱۵۰ یورو از شما درخواست میشود) به علاوه هزینه اقامت باید ۵ یورو نیز بعنوان ضمانت برگشت کارت یا کلید اتاق خود به مسئول پذیرش پرداخت کنید که بعد از تحویل اتاق آنرا به شما پس میدهند.

بعد از ظهر تصمیم گرفتم به گشتی در شهر فرانکفورت بپردازم.اول از همه به سراغ برجهای بلند آن رفتم .میدانستم بازدید از Main tower برای عموم مردم آزاد است.Main tower در خیابان Neue Mainzer strabe 52_58 قرار دارد .

البته برج معروف Commerse bank نیز در همین خیابان بود. برای ورودی باید ۶:۵۰ یورو پرداخت کنید . درصورتیکه در اروپا دانشجو باشید و گروه شما ۳۰نفر و بیشتر باشند مبلغ ۲ یورو به شما تخفیف میدهند. این برج ۲۰۰ متر ارتفاع و ۵۴ طبقه دارد.

بعد از کنترل بلیط و بازرسی وارد محیطی میشوید که آسانسوری وجود دارد و برای رفتن به بالای برج ۵۴ طبقه باید از آن استفاده کنید.اسانسور آن بسیار آرام و سریع بود و کمتر از ۵۰ ثانیه افراد را به ارتفاع ۲۰۰ متری میرساند!!! تجربه جالبی بود و تاکنون به بالای ساختمانی به این ارتفاع نرفته بودم خیلی لذت بخش بود.

بعد از کمی نظاره کردن فرانکفورت از بالای برج دوباره پایین برگشتم ، در محل ورودی برج سوغاتی هایی مثل عروسک ، لیوان ، خودکار و… با مضامین فرانکفورت ، Main tower بفروش میرسد.

بعد به گردش در خیابان و سر زدن به مغازه های پرداختم . قیمت اجناس تقریبا مناسب بودند و شهر خوبی برای خرید سوغاتی و وسایل مورد نیاز بود . اجناس با کیفیت و متنوع همراه با فروشندگانی خوش برخورد و با حوصله. مقداری وسایل از مغازه های فرانکفورت خریدم که در شهرهای دیگر احتیاج زیادی به وقت گذاشتن برای خرید نداشته باشم.قیمت اجناس نسبت به سوئیس حداقل ۵۰ درصد ارزان تر بود.

چیز جالب در آلمان این بود که شما وقتی بعضی نوشابه یا آب معدنی و نوشیدنی هایی را میخرید که علامت سبز و نوشته ضمانت برگشت ،روی آن درج شده باشد،باید حدود ۲ برابر قیمت واقعی را پرداخت کنید . مثلا برای یک آب معدنی بجای ۱ یورو باید ۲ یورو بپردازید. و وقتی بطری خالی آنرا به هر مغازه یا محل فروش برگردانید ۱ یورو اضافه پرداختی را آن فروشنده به شما میپردازد و این کار بدین منظور انجام میشود که افراد جامعه به بازگشت مواد بازیافتی به چرخه مجبور به کمک شوند. درواقع پول شما نزد دولت بعنوان گروئی می ماند تا آن ظرف قابل بازیافت را برگردانید.

بعد از برگشت به هتل و صرف شام به رختخواب رفتم تابتوانم صبح زود خود رابه قطار ۰۷:۴۲ آمستردام برسانم.صبح بعد از استفاده از صبحانه مفصل هتل و تحویل دادن اتاق به سمت ایستگاه قطار حرکت کردم. قطار بعد از حدود ۶ و نیم ساعت در ۱۴:۰۷ دقیقه به آمستردام رسید.البته یک توقف نیم ساعتی در کلن آلمان و ۵ دقیقه ای در شهر Utrecht هلند داشت.قطارهای معمول در اروپا را میتوانم با قطارهای به اصطلاح اتوبوسی کشور خودمان مقایسه کنم ، البته خیلی تمیز و مرتب هستند و بجز بعضی مسیرهای خاص اکثر صندلی ها خالی هستند.

در آمستردام سیستم جذب توریست بسیار قوی و برنامه ریزی شده بود و از ایستگاه قطار گرفته تا هتل ها و کیوسک های سطح شهر افراد میتوانستند نقشه شهر ، برنامه تور شهری رایگان و کوپن های تخفیف موزه ها و مکانهای توریستی را به راحتی و رایگان تهیه کنند.

هتل (Globe center) Sport globeکه از قبل انتخاب کرده بودم در خیابان Zeedijk و با ایستگاه قطار مرکزی آمستردام حدود ده دقیقه پیاده روی لازم داشت. مانند دیگر هتل اسپورت هایی که در کشورهای خارجی وجود دارد در لابی آن نیز تعدادی تلویزیون وجود داشت که در ساعاتی مشخص مسابقات ورزشی مهم را نمایش میدادند و محل تجمع طرفداران تیم های مختلف ورزشی و خصوصا فوتبال بود و شب ها تا پاسی از شب بازار کری خوانی طرفداران تیم ها خیلی گرم بود.

 

(Globe center) Sport globe

 

برای دو شب ماندن در آن هتل و داشتن یک تخت ۶۰ یورو پرداخت کردم بدون صبحانه . فقط صبحانه را میشد با ۲۰% تخفیف خرید ، صبحانه کامل ۶ یورویی به ۴:۶۰ یورو، که من این کاررا کردم . علیرغم دوشب بودن در آمستردام و لذت بردن از این شهر و جذابیت های زیادش در اتاقم بعلت هم اتاق شدن با چند پسر نامرتب و شلوغ اصلا راحت نبودم و به سختی شب را به روز میرساندم و همانطور هم که قبلا گفتم مسئولان هتل ترتیب اثری به اعتراض من به تعویض اتاق نکردند و مجبوربودم تحمل کنم.

اولین چیزی که در بدو ورود به آمستردام جلب توجه میکند، تعداد زیاد دوچرخه های موجود در آن است که در هر گوشه ای خیابان دهها دوچرخه دیده میشد. دوچرخه های زرد و قرمز رنگ مربوط به شهرداری بودند و میشد آنها را از ایستگاه های دوچرخه کرایه کرد .طبق آمار شهر آمستردام حدود۸۱۰ هزار نفر جمعیت دارد ولی ۸۳۰ هزار عدد دوچرخه در آن وجود دارد!!! و واقعا لقب شهر دوچرخه ها سزاوار آن است.

خیابان معروف DAMRAK مسیر ایستگاه قطار به میدان معروف و مرکزی آمستردام بنام DAM میباشد. همانطور که قبلا گفتم سیستم توریستی آمستردام بسیار منظم و کارآمد است. ازایستگاه ابتدای خیابان DAMRAK توریست ها میتوانند از قایق و یا اتوبوس مخصوص جهت گردش دور شهر استفاده کنند.بهای بلیط با اعتبار ۲۴ ساعته برای قایق یا اتوبوس ۱۹ یورو و در صورت سفارش هر دو فقط باید ۲۶ یورو پرداخت کنید بهای بلیط برای کودکان ۴ تا ۱۳ ساله ۵۰ درصد ارزان تر است.

زمان حرکت قایق ها از رودخانه هر ۲۵ دقیقه و اتوبوس ها هر ۱۵ دقیقه یکبار حرکت میکنند.نقشه GPS شهر نیز به ۱۶ زبان موجود است که متاسفانه فارسی جزء آنها نیست!!

طبق اطلاعات رسانی های موجود متوجه شدم که تور رایگان شهر را باید از میدان DAM شروع کنم .مرکز توریسم آمستردام در میدان DAM طبقه فوقانی Coffee club است و در آنجا توریست ها میتوانند اطلاعات کاملی در مورد شهر را دریافت کنند، وای فای رایگان نیزدرآن محل موجود است .

تور لیدرهای شهری در درب ورودی مرکز با چترهای نارنجی جلب نظر میکنند .ساعت شروع تورها هرروز در ساعات ۱۳،۱۱و۱۵ است و نیم ساعت قبل از شروع باید آنجا حضور داشته باشید و ثبت نام کنید.تور به دو زبان انگلیسی و اسپانیایی وجود دارد. این تور کاملا رایگان است ولی در پایان تور که حدود ۳ ساعت طول میکشد و شما بعضی مکانهای معروف در شهر را بازدید میکنید میتوانید به تور لیدر خود هرچقدر که دوست داشته باشید انعام بدهید ولی هیچ اجباری برای پرداخت انعام نیز وجود ندارد.

آمستردام دارای دهها مکان توریستی میباشد و برای گردش در آن باید وقت زیادی بگذارید ولی من اسامی تعدادی از آنها را

برایتان عنوان میکنم ،Madame tussauds museum , Amsterdam Icebar ,Body worlds , The Amsterdam Dungeon ,Heinken Experience , Diamant museum و … قیمت اجناس بطور کلی در هلند گران تر از آلمان بود و زیاد برای خریدهای غیرضروری جای مناسبی نیست.

بعد از گذراندن دو شب در آمستردام ولذت بردن از جاذبه های آن صبح زود خود را به ایستگاه قطار رساندم تا به بروکسل بلژیک بروم . قطار از آمستردام به بروکسل را حدود ۳ ساعت طی کرد. وقتی به بروکسل رسیدم متاسفانه بارندگی شروع شده بود و با توجه به فاصله نسبتا زیاد هتلی که در نظر گرفته بودم تا ایستگاه قطار حسابی خیس شدم و کلا ایستگاه قطار ZONE BRUXELLES تا مرکز شهر فاصله نسبتا زیادی داشت ، حداقل هتلی که در نزدیکی آن نبود.

بعد از رسیدن به هتل Urban city center و گرفتن اتاق برای یک شب ۲۲ یورو پرداخت کردم که شامل صبحانه هم بود. البته باید عنوان کنم این هتل فقط در صورتی به این قیمت به مهمانان تخت میداد که رزرواسیون قبلا از طریق اینترنت انجام داده باشند در غیراینصورت مسافر باید شبی ۴۰ یورو میپرداخت ، من نیز از رزرواسیون اینترنتی استفاده کرده بودم.

به طور کلی بروکسل از همه شهرهایی که رفته بودم قیمت های مناسبی داشت و چیز جالبی که در آن وجود داشت مغازه هایی بود که همه اجناس آنها به قیمت یک یورو به فروش میرسید و چیزهای خوبی میشد از بین آنها پیدا کرد.

مقداری خرید نیز در بروکسل کردم که واقعا ارزشش را داشت و اگر قصد سفر به پاریس را نداشتم بیشتر نیز خرید میکردم چون اجناس خوب را با قیمت بسیار خوبی میشد در بروکسل پیدا کرد.

و نکته دیگر در مورد بروکسل این بود که علیرغم اینکه زبان رسمی کشور بلژیک فرانسوی است ولی به وفور درشهر افراد مسلمانی را میشد دید که بیشتر از کشورهای مراکش ، الجزایر و سایر کشورهای مسلمان شمال آفریقا بودند و به عربی نیز صحبت میکردند و مسجدهایی نیز درگوشه و کنار شهردیده میشد و کلا جو شهر بسیار به ایران نزدیک بود و من یک احساس راحتی خاصی در بروکسل داشتم.

 

bruksel

 

بروکسل شهر آرام و منظمی بود و بسیار کم جنب و جوش تر از فرانکفورت و آمستردام بود . به نظر من شبیه ترین شهر از نظر بافت شهری و مردم در میان چند شهری که دیدم بروکسل بود . البته در روزی که من به آنجا رسیدم هوا بارانی بود و کارم را برای یک گردش تمام عیار در شهر دچار مشکل شد ولی به هر حال به گردشی در شهر پرداختم ولی موزه و مکانهای تاریخی شهر را به علت بدی هوا نتوانستم ببینم هرچند همان مکان ها نیز خودشان در هوای بد تعطیل هستند.

صبح روز بعد ساعت ۶ از خواب بیدار شدم و بعد از تحویل اتاق به سمت ایستکاه قطار که تقریبا دور بود حرکت کردم.بعد از رسیدن به پاریس متوجه عظمت و بزرگی این شهر شدم. در چند ایستگاه قطار وجود دارد همانطور دو فرودگاه نیز دارد.

قطاراز بروکسل به ایستگاه Gare du nord وارد میشود که درواقع ایستگاه شمال پاریس است . هتلی که انتخاب کرده بودم در نزدیکی ایستگاه بود حدود ۱۰ دقیقه پیاده روی من را به ST Christopher inn’s رساند . هتلی معروف وزنجیره ای که در چند شهر معروف اروپا مثل لندن ،آمستردام ، بارسلون ، پراگ و … شعبه دارد.

وقتی وارد آن شدم متوجه تفاوت بارز آن با سایر هتل ها شدم بسیار مرتب و منظم بود و همچنین شلوغ و پرمشتری . چون صبح زود رسیدم تخت را به من تحویل ندادند چون گفتند ساعت check in ساعت ۲ بعد از ظهر است. تا ساعت ۲ در لابی منتظر ماندم و سپس کارت اتاق را تحویل گرفتم برای دوشب در این هتل ۶۴ یورو پرداخت کردم همراه با صبحانه سلف سرویس ،ساعت سرو صبحانه ۷:۳۰ تا ۱۰ صبح میباشد. اتاقهای این هتل بسیارتمیز بودند و وای فای رایگان نیز در اتاقها موجود بود.برای هرتخت چراغ مطالعه ، شارژر و خروجی USB مستقل برای لبتاپ وجود داشت . هر روز به طور کامل اتاق را تمیز و مرتب میکردند و ملافه و پتوها راتعویض میکردند . ولی بطور کلی برای ماندن در Dorm room ها هر کس باید دمپایی ، حوله و وسایل شخصی مخصوص به خودش را داشته باشد و از طرف هتل هیچ کدام از اینها تامین نمیشود.

هتل ST Christopher inn’s دو شعبه در پاریس دارد یکی نزدیک به ایستگاه های قطار Gare du nord و Gare de l’est به آدرس ۵ Rue de Dunkerque و یکی در تقاطع خیابان های Rue de Crimee و Quai de la seine که من از اولی استفاده کردم . پاریس یک ایستگاه قطار اصلی دیگر نیز دارد به نام Gare de Lyon که برای سفر به مقاصد جنوبی بیشتر استفاده میشود و حرکت قطار من برای ترک پاریس و برگشت به بازل در سوئیس از Gare de Lyon بود.

بطور کلی جاذبه های توریستی و تاریخی پاریس به هیچ عنوان قابل مقایسه با سایر شهرهایی که رفتم نبود و به جرات میتوانم بگویم در اروپا و شاید در جهان همچین مکانی کم نظیر است .به نظر من برای دیدن کلیه مکانهای دیدنی پاریس حداقل دوهفته زمان احتیاج است .

 

سفرنامه اروپا

 

از برج ایفل و نماد شارل دوگل گرفته تا موزه عظیم لوور ، خیابان شانزالیزه ، مولان روژ ، دیزنی لند معروف پاریس ، کاخ ورسای و کاخ الیزه (البته مکان اطراف کاخ الیزه بعلت حضور رئیس جمهور و وجود وزارت کشور وچند سفارت معروف اطراف آن بسیار امنیتی است و اجازه حضور افراد عادی حتی در پیاده رو آن وجود ندارد و فقط میشود از روبروی آن عبور کرد)،دهها ساختمان ، موزه و کاخ معروف و باستانی که همه به جذابیتهای پاریس برای توریست ها میافزاید.

من به کسانی که قصد سفر به اروپا را دارند توصیه میکنم که بازدید از پاریس را به هیچ عنوان از دست ندهند و از مکانهای زیبای آن لذت ببرند. ولی باید در سطح شهر خصوصا مکانهای شلوغ مواظب اشیا قیمتی خود باشید چون سارقانی نیز در سطح شهر وجود دارند و از خیابانهایی که آشنایی ندارید و تنها هستید خصوصا درشب عبور نکنید.

من بعد کمی استراحت طبق نقشه پیاده روی برای دیدن موزه لوور در امتداد خیابان Rue de Fayette را به سمت غرب ادامه دادم که در آخر به ساختمان Opera معروف رسیدم و پس از طی خیابان Avenue de l’opera و گذر از Palais Royal و خیابان Rue de Rivoli وارد محوطه پارک مانندی میشویم که در اصل ورودی موزه لوور است Jardin des Tuileries، از یک طرف به نماد معروف Place de la concorde و از طرف دیگر به ورودی موزه لوور ختم میشود.

ورودی لوور به شکل یک هرم شیشه ای است که وقتی وارد آن میشوید با پله های برقی موجود به طرف پایین هدایت میشوید.چهار ورودی اصلی برای ورود به سالنهای موزه وجود دارد. بلیط ورودی موزه به قیمت ۱۵ یورو به فروش میشود . برای دیدن کل موزه لوور حداقل دو روز زمان احتیاج است بسیار بزرگتر از چیزی بود که فکر میکردم . نقشه راهنمای سالن های و طبقات به بیشتر از ۱۰ زبان وجود دارد البته فارسی جز آن زبان ها نیست !!!

معروفترین قسمت لوور تابلوی معروف لئوناردو داوینچی است ، مونالیزا یا همان لبخند ژوکوند . با تابلوهای مختلف مسیر رسیدن به آن را میتوانید پیدا کنید برای دیدن مونالیزا باید وارد قسمت نقاشیهای ایتالیایی شوید . در همان سالنی که مونالیزا است تابلو معروف شام آخر را نیز میتوانید تماشا کنید بسیار بزرگ و چشم نواز است. تابلو مونالیزا به اندازه ای کمتر از ۲ در ۲ متر بود و کوچکتر از چیزی که فکر میکردم بود ولی دیدن آن از نزدیک خیلی حس خوبی داشت.

بعد از دیدن مونالیزا به سمت قسمت ایران درموزه حرکت کردم . در موزه لوور قسمت ایران نزدیک قسمتهای تاریخ اعراب ، خاورمیانه و … بود و کلا در تقسیم بندی سالنها نزدیکی زمان و مکان جمع آوری اجسام و تابلوها در نظر گرفته میشد.

در قسمت ایران تراشه های سنگی بسیار کاملی از تخت جمشید به چشم میخورد که در خود تخت جمشید به این کاملی وجود ندارد.همچنین اجسام و وسایل سفالی وسنگی موجود در موزه نیز تماما کامل و تمیز نگهداری میشدند.

بعد از گشت و گذاری حدودا ۵ ساعته در لوور به سمت برج ایفل حرکت کردم .همانطور که گفتم بعد از گذر از محوطه لوور و نماد Place de la Concorde و گذر از خیابان معروف شانزالیزه به نماد معروف شارل دوگل میرسیم .

بعد از حرکت به سمت چپ خیابان بعد از طی حدود نیمساعت پیاده روی به روبروی برج ایقل میرسیم. برج ایفل دارای سه طبقه اصلی است :طبقه اول با ارتفاع ۵۷ متر از زمین ، طبقه دوم ۱۵۹ متر و طبقه سوم حدود ۳۰۰ متر.برای وارد شدن به طبقات از هر چهار پایه برج امکان ورود است ، سه پایه برای استفاده از پله و یکی برای کسانی که میخواهند از آسانسور برای بالارفتن استفاده کنند.

ورودی با پله برای یک نفر ۵ یورو است و تا طبقه دوم میتوانید با پله طی کنید و برای برگشت از طبقه اول یا دوم در صورت ایستادن درصف های طولانی امکان استفاده مجانی از آسانسور برگشت میسر است .اگر تصمیم داشته باشید تا بالای برج بروید باید ۶٫۵۰ یورو دیگر نیز پرداخت کنید که هم در ورودی پایین و هم در طبقه دوم امکان پرداخت آن وجود دارد زیرا در طبقه دوم کسانی که میخواهند وارد ورودی به طبقه سوم شوند چک میشوند.

برج ایفل یک سازه فلزی است به رنگ قهوه ای روشن و تمام اتصالات آن بوسیله پرچ به هم متصل شده اند .وقتی از نزدیک آنرا دیدم و به دقت به آن نگاه کردم متوجه مهندسی بسیار بسیار پیشرفته آن شدم و واقعا سرپا نگه داشتن چنان سازه عظیمی از دهها سال پیش تاکنون بسیار محاسبات دقیق و حساب شده ای را طلب میکند.

تازمان غروب در ایفل ماندم چون شنیده بودم شبهای ایفل خیلی زیبا است. دقیقا همانطور بود که فکر میکردم، با غروب آفتاب ،صدها چراغ برج بصورت چشمک زن شروع به روشن شدن کردند و در آن موقع میشد فریاد های شادی افراد حاضر در آنجا راشنید ، همه به وجد آمده بودند بسیار صحنه دل انگیزی بود . بعد از چند دقیقه نور چراغها ثابت شدند و باز هم ایفل به زیبایی در دل شب میدرخشید .

نماد شارل دوگل نیز در شب بسیار زیبا بود و مردم زیادی اطراف آن جمع میشدند.

در پاریس خیابانی نیز به نام خیابان تهران وجود دارد که برای من بسیار جالب بود و بسی غرور برای ایرانیان.

 

بطور کلی پاریس مکانی است که خستگی را به توریستهای خود تحمیل نمیکند و به دلیل وفور مکانهای دیدنی و خیابانهای زیبا هر فردی از بودن در آنجا لذت میبرد.

برای رفتن به بازل باید به ایستگاه قطار Gare de Lyon میرفتم و همانطور که گفتم در جنوب پاریس قرار دارد و از شمال پاریس که من در آنجا اقامت داشتم فاصله زیادی داشت . اگر بخواهید با تاکسی این مسافت را طی کنید حداقل باید ۶۰ یورو را بپردازید ولی من از ایستگاه مترو شهری جنب ایستگاه قطار Gare du nord برای رسیدن به جنوب استفاده کردم و با استفاده از خط مترو سبز رنگ یا D و پرداخت ۱٫۸۰ یورو بلیط که باید از باجه های الکترونیکی سطح ایستگاه تهیه شود خودم را به Gare de Lyon رساندم .

البته حدود نیمساعت در انتظار اولین قطار مترو ایستادم و به علت شلوغی بسیارزیاد قطار و مسافران بسیار سخت بود و انتظار نداشتم در مترو پاریس به چنین وضعی برخورد کنم .

 

ولی به هرحال به Gare de Lyon رسیدم.این ایستگاه بزرگتر از Gare du Nord بود و برای سوار شدن به قطار باید مسافت نسبتا طولانی را با پای پیاده طی میکردم و حسابی خسته کننده بود. در این ایستگاه و سایر ایستگاههای قطار در فرانسه معمولا از قطارهای سریع السیر استفاده میشود ، همانهایی که در دهه نود میلادی خود فرانسوی ها مخترع سریع ترین مسافربری های ریلی جهان بودند ، قطارهایی که سرعت آنها به ۳۰۰ کیلومتر برساعت میرسند و باعث شد سفر لذت بخشی به بازل داشته باشم و بعد از حدود ۳ ساعت به بازل برسیم، مسیری که اگر با قطارهای معمولی طی شود حدود ۶ ساعت به درازا میکشد.

بعد از یک گشت دو روزه از پاریس و لذت بردن از آن شهر جذاب به بازل رسیدم و سپس از آنجا از طریق اروپا و یک توقف کوتاه ۳ ساعته در فرودگاه آتاتورک وارد فرودگاه امام خمینی تهران شدم.

برخی هزینه های سفر به اروپا :

قیمت بلیط هواپیما : ترکیش ایرلاین ، تهران _ اروپا و اروپا _ بازل سوئیس و برگشت ۲۵۰۰۰۰۰ تومان

قیمت بلیط قطار معمولی بین شهرهای اروپا حدود ۵۰ یورو یکطرفه

قیمت یک شب اقامت در هتلهای معمولی اتاق یک تخته ۱۵۰ یورو ، دو تخته ۲۵۰ یورو و اتاقهای Dorm room هر تخت حدود ۳۰ یورو برای یک شب

ورودی اماکن توریستی : موزه لوور پاریس ۱۵ یورو ، برج ایفل پاریس دو طبقه اول ۵ یورو ، ورودی طبقه سوم ۶٫۵۰ یورو ، Main tower فرانکفورت ۶٫۵۰ یورو ، ..

تور رایگان شهری در شهرهای آمستردام هلند و پاریس فرانسه هر روز برقرار میباشد.

قیمت یک ساندویچ ساده با مخلفات و نوشیدنی حداقل ۹ یورو و یک فنجان کوچک قهوه یا چای ۲ یورو ، آب معدنی کوچک درمکان معمولی (نه اماکن توریستی ) یک یورو ،یک برش از یک کیک یا پیتزا گرد حداقل ۳ یورو (یک هشتم )،یک غذای کامل در یک رستوران معمولی حداقل ۲۰ یورو ،…

البته این نرخ ها در چند کشور اروپایی که قبلا توضیح دادم بودند و به غیر از سوئیس است چون در سوئیس این قیمتها حداقل ۲۰ درصد بیشتر هستند.

با تشکر از شما دوستان وسروران گرامی که به این سفرنامه توجه کردید.

برای سفر به اروپا، ویزای شینگن تضمینی و وقت سفارت خود را از ما بخواهید.

نویسنده: الف . جهانگرد

منبع

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت okvisa.ir مسؤولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس مستقیم با ما